سالومه افلاکی باران
شعری از سالومه افلاکی (نیلوفر)
باران
باران که باشی سخاوتمند می شوی
برایت درخت و گل و چمن و علف فرقی نمی کند
باران که باشی متواضع می شوی
از بالا به پایین می آیی
اما همچنان شکوه زندگی و لبخند دنیا به استقبالت می آید
باران که باشی از افتادن نمی هراسی
چراکه بسیاری از به پا خواستن ها از همین افتادن ها شروع می شود
باران که باشی پاک می شوی
انگار جهان را تو باید غسل تعمید دهی
باران که باشی دردانه می شوی
بهار گلها را
تابستان کویر را
پاییز درختان را
و زمستان چهره غبار گرفته شهر را
می شویی و جلا می دهی
ای کاش باران باشیم و سخاوتمند
باران باشیم و متواضع
پاک و البته دردانه
اطلاعات بیشتر درباره سالومه افلاکی
سالومه افلاکی باران