سالومه افلاکی ناز بهار
سالومه افلاکی ناز بهار
متنی از سالومه افلاکی (نیلوفر)
ناز بهار …
زمین دوباره متولد می شود، جوانه می زند و به بار می نشیند این ادامه حیات از خاک مرده و سرمازده تنها یک بشارت دارد و آن عظمت آفریدگار توانا است.
دستتان را که دراز کنید از سفره فصل ها بهار را می چینید نه تلخ است و شور و نه شیرینی آن دل را می زند، طعم گسی هم ندارد، نوبرانه است ملس و خوش طعم.
چه عطری دارد بهار ، تلفیق رایحه گل سرخ و شکوفه بهارنارنج که با کمی عطر سوسن و اقاقیا قاطی شده است .
بوی بهار که می آید مست می شویم اما در این سکر دل انگیز حواسمان باشد به حاجی فیروزها و دست فروش هایی که در یک دستشان تتمه نرگس است و در دست دیگرشان لاله عباسی .
لا به لای قل خوردن در گلبرگ های بهار، دست از پا افتاده ها را می توان گرفت، کافی است یادمان نرود خنده حق همه کودکان است و شادی از آن همه انسانها.
بهار را باید در جام شفاف صفای دل ریخت و جرعه جرعه نوشید تا حلاوتش به کام بنشیند.
بهار را بنویس خوش خط و خوانا بنویس قابش کن و بیانداز گردن کودکانی که از بهار سهمی ندارند، شاید آنان هم با لذت این فصل ملیح و با وقار آشنا شوند و در خاطرشان بماند که عروس فصل ها ناز که ندارد هیچ سراسر نیاز است و خواهش و تمنا.
یک بهار بنفشه کبود تقدیم به دل های پاکی که می دانند انسانیت به شعور باطن است و صفای دل.
نوبهار است بزن ساز و برقص و به جهان خرم باش
مطربا ساز تو اینک دف و تار است خموشی تا کی؟
رقص فتانه به جمع گل و بلبل ز گلستان راضی
باده ها نوش کنید موعد تاک است، شراب و گل و می
اطلاعات بیشتر درباره سالومه افلاکی
سالومه افلاکی ناز بهار