بتی کبیری-پنجره

:: نویسنده: :: تاریخ انتشار :

شعری از بتی کبیری

 

پنجره

در من دختری سیزده ساله ؛

بیدار است

او زیبا رویی است شاد؛

او مرا هرگز تنها نمی گذارد؛

او به من می گوید؛

کودکانه بخند؛

کودکانه ببخش؛

عاشقانه بگذر؛

از نامهربانی ها

از دروغهای حقیرانه

 

از سیاستهای

رندانه

او می گوید ؛

بگذر از آدمها و حقارتهایشان؛

او می گوید؛

دلت را بسپار به؛

مرغان مینای پشت ؛

پنجره ات ؛

آنها قدر تورا می دانند؛

آنها با نوکهای مقدسشان

هر روز صبح ؛

با ضربه ای به پنجره اتاقت

خورشید را به تو هدیه

می دهند.

 

اطلاعات بیشتر درباره بتی کبیری

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *